سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار





چه زود گذشت

شب نوزدهم ... شب بیست و یکم....

و من چون همیشه دویدم ....

دویدم به دنبال گذشت ها

به دنبال ببخش ها

چقدر اذیت کرده بودم کسانی که دوستم داشتند

چقدر درد داده بودم به کسانی که برایم عزیز بودند

چقدر درد کشیده بودند از دردهای بی پایان من

و عشقشان تبدیل به عادت شده بود

دعاکردم ..... دعا کردم ... دعا کردم

اینقدر که اشک هایم همراهی می کرد

اینقدر که این شبهای طولانی به صبح رسید

التماس کردم به زبان بی زبانی

درخواست ببخشش کردم

گفتم که دستم به اسمان خدا نمیرسد

وقتی که ...............

و تمام لحظه هایم گذشت به دعا کردن برای این و آن

برای کسانی که التماس دعا داشتند
هرچند شاید هیچ حاجت خاصی نداشتند

دعا کردم برای کسانی که رنجیده خاطر بودند ازمن

دعا کردم برای همه کس و همه چیز

دعا کردم برای جمع کردن دوباره محبت ها

دعا کردم برای بازگشت عشق و عطوفت ها

ویادم رفت که برای خودم دعا کنم

آری ای عزیز

فرصت نشد که به تو ای مهربان

التماس کنم برای تقدیرم

برای هرچه که تو قلم بدست میگیری و می نویسی

خدایا حالا که قلم بدست میگیری

بنویس که وجودم برای هیچ کس اسباب درد نباشد

بنویس که نابود کننده هیچ عشق و محبتی نباشد

بنویس که هنوز متعهد به عهدم با امام زمانم هستم

بنویس که عشقش تا قیامت در قلبم جاودانه است

بنویس که من فقط و فقط محتاج تو باشم

بنویس که نمی خواهی مرا درمانده ببینی

بنویس که جز تو هیچکس از درد من هیچ نداند

بنویس که من تا قیامت بنده تو باشم

بنویس که برای من تقدیر کردی
عشق را , محبت را , تحمل را ,
صبرا , سکوت را و لبخندی که

در اوج تمام دردها همه چیزی را ببینند که تو میخواهی
و تو ببینی همه چیزهایی را که هیچ کس نمی خواهد
ببیند بشنود و بگوید.......

تمام تقدیرمن همین باشد بس.
..

و من مثل همیشه راضیم به رضای تو


ویژه نامه لیالی قدر در سایت آیه های انتظار

 






ارسال شده در توسط محب مهدی