سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار







تو سبزترینی به دیده من!
وقتی که می خواهم بر آینه یادها بوسه زنم
صبورانه و پرشکیب می آیی و بر بام بلند تاریخ می ایستی.


نسیم، نغمه محمدی می سراید تا طلوع تو را به خورشید مژده دهد.
آفتاب هم چهره می پوشاند از شرم دیدار.


به شاعران می گویم تو را بسرایند؛
هیچ یک ابهت تو را بر نمی تابند و در ابتدای کلام در می مانند.


شاعر سپیده دمان، از راه می رسد، بر دو زانوی ادب می نشیند.
کتاب نام نیکویت را ورق می زند. سوره «والشمسِ»
رویت را تلاوت می کند


و به آیه «واللیلِ» گیسویت سوگند یاد می کند که
سپیدتر از تو ندیده است.


فجر هم که از راه می رسد، در برابر نور تو رنگ می بازد.
تو آن زیباترینی که در سپیده دمی روشن، به خاک، مفهومی آسمانی بخشیدی.


سلام بر تو و بر آن دقایقی که از نام مقدّست معطّر شد.
سلام بر تو و بر آن دقایقی که به نماز ایستادی ای امام عسکری.




ارسال شده در توسط محب مهدی