سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار






اربعین است. کاروان به مقصد رسیده است.
تیر عشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است.

آفتاب از پس ابر شایعه و دروغ و فریب سر برآورده است
و پشت پلک های بسته را می کوبد و دروازه دیدگان را به گشودن می خواند.


اربعین است، هنگامه کمال خون، زمان باروری عشق و ایثار
فصل درویدن، چیدن و دوباره روییدن و هنگامه میثاق است

و دوباره پیمان بستن و کدامین دست محبت آمیز است تا دستی
را که چهل روز از گودال قتلگاه، به امید فشردن دستی
همراه برآمده است، بفشارد؟


و کدامین سر، سودای همراهی این سربریده را دارد و کدامین دست
هست ذوالجناح بی سوار را زین خواهد کرد؟


ارسال شده در توسط محب مهدی