سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار





امروز، دلم هوای مدینه را کرده است و بهانه ی «بقیع» را می گیرد.
حسّی غریب، آتش به جانم افکنده و شعله شعله اندوه
از عمیقِ وجودم، زبانه می کشد.

آه، ای قدم های کوچک احساس و ارادت!
به یاری ام بشتابید و این روحِ تشنه و پریشان را، به آن دیار برسانید؛

به شهر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ؛
آن جا که از ذرّه ذرّه ی خاکش، بوی آسمان
ـ عطر قدم های اهل بیت علیهم السلام ـ به مشام می رسد.

مرا به زادگاه «اندوه» ببرید.
می خواهم سر به روی شانه اش بگذارم
و یک عمر غربت دیرینه ام را بگریم.

هنوز از کوچه کوچه ی مدینه، بوی «غریبی» می وزد
و هنوز در نگاه بارانی اش، خاطره هایِ دلنشینی موج می زند.



ارسال شده در توسط محب مهدی