در خانه‌اش را که بکوبی، برایش روز و شب ندارد، پاسخت می‌گوید...

نمی‌شود کلون خانه‌اش را دق الباب کنی و دری برایت گشوده نشود

و یا ندایی، سلامت را پاسخ نگوید.


خانه‌اش تنها خانه‌ای است که نه روز می‌شناسد و نه شب...

نه وقت و نه بی وقت... نه باید با او قرار ملاقات بگذاری

و نه از او وقت بگیری؛


برای هر کسی که در خانه‌اش را بکوبد، آن اندازه وقت دارد

که اگر تو هر لحظه از روز در خانه‌اش را به صدا درآوری


و بخواهی از او که پای در دل‌هایت بنشیند

و به حرف‌هایت گوش دهد و راه چاره‌ای هم برایت بیان کند،

نگوید وقت ندارم که بالعکس، با روی باز هم پذیرایت شود...


یادت باشد اینجا تنها جایی است

که اسرارت را اگر فاش کنی، هیچ‌گاه ضرر نخواهی کرد...


اینجاست که بی ترس از سرزنش و تحقیر

بی ترس از محاکمه و مجازات می توانی به گناهت اقرار کنی


می توانی غرورت را بی محابا بشکنی

می توانی باخیال آسوده ازکوچک نشدن زانو بزنی ،‌


می توانی سر به خاک درش بگذاری

واظهار ندامت و طلب بخشش کنی


که خود فرمود :

این درگه ماه درگه نومیدی نیست

صدبار اگر توبه شکستی باز آی


یاواسع المغرة , ان استجیربک

ارحم یا اله العالمین