سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار




غروب غریبت،
در لابه‏ لای دقیقه ‏های خاکی بقیع قد می‏کشد.
مدینه، با التهاب به مدار پرواز کبوتران دست می‏برد
تا مردم، آیه‏ های زخمی نشناختنت را
به دوش بکشند و عذر نیاورند.

زمین، آبستن اشک می‏شود. خورشید، قد خم می‏کند
و دست‏های ملتمس عرشیان، همگام با فرشیان،
شعر بی‏قراری را در آغوش می‏کشند.


داغ در گلوی شیعیان منتشر می‏شود
تا بلوغ ابری بقیع را نظاره کنند.
نبض تاریخ به هم خورده است .

نبض تاریخ، به هم خورده است.
دشمنان، با زهرشان،
قلب تو را نشانه رفته‏ اند.


با این بدبختی عمیقی که فراهم کرده ‏اند،
نه تنها به ساحت سبزت راه نیافته‏ اند،
که آتش جهنم خودشان را شعله ‏ورتر ساخته‏ اند.

اینان، سپاهیان شیطانند
که از دهلیزهای پر پیچ و خم
جهالت و نکبت سر درآورده ‏اند.

اینان می‏خواهند آینه امامت را بشکنند؛
ولی دیری نخواهد پایید که مذلت و سرافکندگی خویش را
در قامت «وجوه یومئذ خاشعه» تجربه خواهند کرد.

خورشید از چشمان تو تقلید می‏کند.
هنوز هم دنیا، از شکوه جاری تو وام می‏گیرد.
هنوز هم خورشید، از چشمان تو تقلید می‏کند.

دانشگاه، به نام تو زنده است؛
حوزه از زلال دانش تو آب می‏خورد
و عطش دانش‏ اندوزی راهیان عشق،
با کلام تو سیراب می‏شود.



ارسال شده در توسط محب مهدی