امشب این دل گشته بینِ سینه گم
مهدی صاحب زمان آید به قم
شالِ ماتم را به سر انداخته
نالهاش بر جان شرر انداخته
گویدش ای عمهی چشم انتظار
آمدم بالین تو من بى قرار
آمدم در شهر قم یارت شوم
من در این غربت پرستارت شوم
طاهره، مرضیه، ماهِ عالِمِه
ای کریمه، ای رضیه، فاطمه
ای که نامت شبه نامِ مادرم
در برت با یادِ مادر مضطرم
عمه جان معصومه بین بسترى
لحظه ى ناله شبیه مادرى