سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار





آه از مصیبت حسن و حال مضطرش
اَحشای پاره پاره و، قلب مکدرش


آن دردها که در دل غمگین نهفتـه داشت
و آن زهرها که در جگر افروخت آذرش


آن طعنه‌ها که خورد ز دشمن به زندگی
و آن تیرها که زد پـس مردن بـه پیکرش


یک لحظه ساغرش نشد از خون دل تهی
بعد شهادت پدر و فوت مادرش


الله اکبر از لب آبی که نیمه شب
نوشید و سر زد از جگر الله اکبرش


ز الماس سوده، رنگ زمرد گـرفت، سیم
یاقوت کرد جزع و چـو بیجاده، گـوهـرش


آهی کشید و طشت طلب کرد و خون دل
در طشت ریخت نزد ستـمدیده خواهرش


زینب چو دید طشت پر از خون، فغان کشید
گویی بـه خاطر آمـد از آن طـشت دیگـرش


چندان کشیده آه که آتش گرفت چـرخ
چندان گریست خون که گذشت آب از سرش


"ادیب الممالک فراهانی"امیری



ارسال شده در توسط محب مهدی