تبریک بگویید به هر مرد و زن این ماه

پروانه شـده دور جمال حسن این ماه


خوانید همه سور? فرقان و تبارک

گویید که میلاد حسن باد مبارک
 

از گلشن توحید، گل تازه بچینید

آیات خدا را بـه شب قدر ببینید
 

مانند علی بر سر سجاد? طاعت

بیـدار بمانیـد کـه بیدار نشینید
 

ذکـر علی و آل، هـم‌آهنـگ بگیرید

از خون سر و روی علی رنگ بگیرید


رو سوی خدا کـرده ز شیطـان بگریزید

با نفس به هر خلوت و جلوت بستیزیـد


هر گاه که گردد ز عطش حنجرتان خشک

بـا یـاد حسین‌بـن‌علـی اشـک بریزیـد


آن کشته که خون گلویش خون خدا شد

سـر از بـدنش بـا دو لـب تشنه جدا شد


وقتـی کـه نشینید سـر سفـر? افطـار

سوزیـد همـه در غم آن طفل عـزادار


آن طفل که جان داد به ویرانه گرسنه

آن طفل که در سلسله گردیـد گرفتار


آن طفل که قوتش همه شب خون جگر بود

بـر روی دو دستش سـر خـونین پـدر بـود


وقتی به دهان دانـ? خرمـا بگذارید

بـر آل پیمبر همگـی اشک ببـارید


آریـد همـه روی بـه درواز? کوفـه

از کوفی و ظلم و ستمش یاد بیارید


کوفی که ز سر تا به قدم بود تملق

خرما بـه عزیزان خـدا داد تصـدق


فریاد! که در کوفه و در شام چه کردند

با عترت پیغمبـر اسـلام چـه کردند


بـا عتـرت قـرآن و نـوامیس الهـی

یا فاطمـه! در گردش ایام چه کردند


باید کـه بسوزیـم و بسـوزد همـه عـالم

ریزد همه شب خون دل از دید? «میثم»


حاج غلامرضا سازگار