سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار







جشن کودکی





روزت را جشن بگیر!

با خنده هایی از ته دل، با خنده هایی از جنس صمیمیت
و زلالی روزها، با خنده هایی که بوی ریا نمی دهد.

فارغ از دغدغه های روزها و شب ها.
بی خیال از غصه ها و اندوه ها.


روزت را جشن بگیر!

همراه با رقص رنگارنگی بادبادک ها در وسعت آسمان، باز
سماور خیالی ات را روشن کن و چای بریز برای همسایه ات
در خاله بازی های کودکانه و تمرین کن بزرگ شدن را.

روزت را جشن بگیر!


لی لی کنان بر خانه های گچی، یک، دو، سه، روی آسفالت داغ
کوچه ها و موش را پرواز بده در بازی «کلاغ پر».
روزت را جشن بگیر!


با لواشک های ترش پیرمرد دست فروش.
دور از چشم بزرگ ترها و فارغ از تمام تذکرات کوچک
و بزرگشان که مبادا «هله هوله» بخوری!

روزت را جشن بگیر!

با «پسر شجاع»، مهربانی را ترویج کن و یادت
بماند گول «شیپورچی»ها را نخوری.

پشت نیمکت «مدرسه موش ها» بنشین و خوش باش با «کپُل»ها.
با «حاج زنبور عسل» روزها و شب ها را دنبال مادرش بگرد
و تجربه کن سختی ها و راحتی ها را.

روزت را جشن بگیر!


با بازی شاد عموزنجیرباف که همیشه از پشت کوه می آید
و نخود و کشمش می آورد.
توپ «قِل قلی ات» را آنقدر محکم بر زمین بزن؛
تا به هوا برود و دور کره ها را بچرخد و باز عروسکت
را در «رختخواب مخمل آبی اش» بخوابان.

روزت را جشن بگیر!


با یواشکی از خانه بیرون رفتن در گرمای تابستان و خاک را
با آب گل کردن و با لذت ورز دادن و تنبیه های مادر را به جان خریدن.

روزت را جشن بگیر!

به جنگ غول های داخل کمدت برو، لیوان شکسته را بردار و یادت بماند
دروغگو دشمن خداست و با شهامت بگو که کار توست.

روزت را جشن بگیر!

با سکه های ده تومانی و بیست و پنج تومانی داخل قلکت و دویدن
تا مغازه سر کوچه برای خریدن پفک و شکلات های رنگارنگ.

روزت را جشن بگیر!

این روزها به سرعت برق می گذرد، مبادا کودکی ات
در بن بست زمان جا بماند! مبادا، زود بزرگ شوی!


مبادا تند تند بدوی و زود برسی به قلّه بزرگی
و از دست دو خاتون، رازهای بزرگی را بگیری.


مبادا، آشتی های زود رَسَت، به کینه های دیرهنگام بدل شود!
مبادا هفت سنگ بچگی هایت دیوار بلند شود دور و بَرِ سادگی ات!


روزت را جشن بگیر که بزرگی زود از راه می رسد.

خدیجه پنجی



ارسال شده در توسط محب مهدی