سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار

 

 

 



داستان مردیست که باداشتن یک وانت فکستنی برای به دست آوردن یه لقمه نان اقدام به دستفروشی می کند و در آن هنگام ماموران شهرداری سر میرسند و به جای تذکر دوستانه شروع میکنند به ناسزا گفتن به این راننده وانت .یکی از اهالی خیابان که شاهد ماجرا بود میگوید: بعد از شنیدن صدای ناسزا دیدم ماموران شروع کردن به کتک زدن مرد جوان.

مرد جوان گوشی موبایلش را درآورد که به پلیس زنگ بزند که یکی از ماموران شهرداری آرام به وی نزدیک شد و با زدن ضربه ای به سر وی او را نقش زمین کرد سپس مرد جوان بیهوش شد و ماموران شهرداری سریع سوار خودرویشان شدند و پا به فرار گذاشتند.

این ماجرا یک شاهد دیگری هم داشت و آن پسر راننده وانت بود که همراه پدرش برای انجام کاری به شرق تهران آمده بود که باعمل وقیحانه ماموران شهرداری روبروشد که پدرش را درمقابل چشمانش آنقدر کتک زدند که وی تشنج کرد و به کما رفت و بعد ازچند روز مداوا در بیمارستان نور افشار دار فانی را وداع گفت .به همین راحتی!

اما بعد از این ماجرا جناب قالیباف شهردار محترم تهران چه واکنشی نشان دادند؟!

ادامه مطلب رو بخونید:



ارسال شده در توسط محب مهدی