سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار



یا فاطمه إشفعی لنا فی الجنه

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی
تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی

هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بی اختیار سمت حرم میکشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو

حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو


تا آسمان خویش مراباخودت ببر
ازآفتاب ردشده شبنم کنارتو

با زمزم نگاه دمادم هزار شمع
روشن کنند هاجر و مریم کنار تو


در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
زیباتر است ماه محرم کنار تو


ما با تو در پناه تو آرام می شویم
وقتی که با ملائکه همگام می شویم


مادر کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهری ات شدیم

زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست

باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر ایینه دیدنیست

مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

خوشبخت قوم و طایفه ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

من روی حرف های خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم
آئینه ایم و محو تماشا نشسته ایم

اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم


از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ماچه ها که کشیدی ببخشمان

من هم دلیل حسرت افلاک می شوم
روزی که زیر پای شما خاک می شوم

سید حمیدرضا برقعی


 


ارسال شده در توسط محب مهدی

 



السلام علیک یا بنت موسى بن جعفر(ع)

معصومه اى را در پاکى و معنویت یافتم،
معصومه اى را در غریبى و غربت
همچون زینب درپى برادر یافتم.

«یا اخت ولى الله»
معصومه اى را که نشانه قبر مادرش بود یافتم.

«یا بنت فاطمه (س)»معصومه اى را که بوى مدینه و غریبى
تنهایى بقیع را به همراه داشت یافتم.

«یا بنت الحسن (ع)»
معصومه اى را که پیام آور
مظلومیت و غربت کربلا بود یافتم


«یا بنت الحسین (ع)».

حال به خود مى بالم واحساس آرامش مى کنم که تو را یافتم،


باز به خود مى بالم که در سرزمینى متولد شدم
که خاکش بوى بهشتى را مى دهد

که وعده خدا بخاطر قدومت به مردمان این سرزمین
وارد شده است که «من زارها عارفا بحقها فله الجنة» .


یا« عمة ولى الله »
پى بردن به اسرار وجودت بسیار سخت است
و هیچ قلمى و مغز شاعرى نمى تواند
آن طور که شایسته توست بگوید و بنویسد

و هیچ اشکى نمى تواند زخم غریبى
و دورى برادرت را تسکین دهد
واین تویى تسکین دهنده دردهاى غریب.

اگر تو نبودى کبوتران، پرواز عشق سر نمى دادند
و این چنین دلربایى گنبد نیلگونت نمى شوند .

چه زیباست آن لحظه اى که عاشقانت
مسحور جمال کبریائیت مى شوند
ودر پى نسیم رحمت و شفاعتت سرمست، که
«عرف الله بیننا و بینکم فى الجنة» .

وجود، همیشه سرشار کرامت توست و از وجود شماست
که درهاى بهشت به رویمان گشوده است .

«یا فاطمه اشفعى لنا فى الجنة»








ارسال شده در توسط محب مهدی




گلاب ناب


کجاوه، پستی و بلندی جاده را می پیماید
و شما مسافت غربت را.

چه چیز، راه طولانی را کوتاه می کند، جز نهالستان های
امید که آبادی به آبادی در نگاه دلتان سبز می روید؟


دروازه های شهر گشوده، چشم های میهمان نواز
به جاده، آغوش ها باز و دست ها به اشتیاقِ
آب و جارو، آستین ها را زده بالا.

امروز از چهار سو، نسیم نرگس و مریم وزیدن گرفته
ست، تا در برابر عطر قدم های بانوی
کریمه علیهاالسلام سر فرودآورد.


آوای زنگوله ها، موسیقی کویر است؛
جاری در قافله که زیر و بم آن آویخته به گردن اشتران
است و دل های گوش به زنگ را می گوید که فاصله ای
نیست تا مسافری محبوب، قدم رنجه کند.

و پر می شود مشام هوا از شمیم جان فشانی و عطر اسپند.
... وَ اِن یَکادُ الَّذینَ کفروا لَیُزْلِقونَکَ بِاَبْصارِهِمْ...


دور باد از حضور شما شمّه ای از نگاه تنگ نظران و
خاکستر باد اندیشه ای که آتش گردن کشی را خواهد رقصاند.

حالا این سرزمین، بوی آب و خاک اهل بیت را گرفته است
و می خواهد بخشی از میراث نبوی را ناباورانه تحویل بگیرد.

بانوی کریمه، گلاب ناب حضور، شیرینی کلام
خاندان، حریر سپید نوازش و نان برشته برکت، سوغات آورده است.

... و چشم ها نمی توانند ببینند ظرفیت صندوقچه او را که
به اندازه دنیایی از کرامت جا دارد.

السلام علیکِ یا بنتَ فاطمةَ و خدیجة! هر آن که دست
بر سینه، شما را درود می فرستد، تمام حق عشق را به جای آورده است.

زنان، بر پشت بام ها، هلهله کنان و کودکان در کوچه های
شادی روان، شهر را به شور و شعف آذین بسته و نفس های
گرم خویش را به خوش آمد گویی، رها کرده اند.


مهناز السادات حکیمیان






ارسال شده در توسط محب مهدی






بیاور عاشقان را سهمی از نور


کجاوه، پستی و بلندی جاده را می پیماید
و شما مسافت غربت را.

چه چیز، راه طولانی را کوتاه می کند،
جز نهالستان های امید که آبادی به آبادی
در نگاه دلتان سبز می روید؟


دروازه های شهر گشوده،
چشم های میهمان نواز به جاده،
آغوش ها باز و دست ها به اشتیاقِ آب و جارو،
آستین ها را زده بالا.

امروز از چهار سو،
نسیم نرگس و مریم وزیدن گرفته ست،
تا در برابر عطر قدم های بانوی کریمه
علیهاالسلام سر فرودآورد.

«این بوی ناب وصال است
یا عطر گل های سیب است؟

این نفحه آشنائی بوی کدامین غریب است؟»
آوای زنگوله ها، موسیقی کویر است؛
جاری در قافله که زیر و بم آن
آویخته به گردن اشتران است


و دل های گوش به زنگ را می گوید
که فاصله ای نیست
تا مسافری محبوب، قدم رنجه کند.

و پر می شود مشام هوا
از شمیم جان فشانی و عطر اسپند.


... وَ اِن یَکادُ الَّذینَ کفروا لَیُزْلِقونَکَ بِاَبْصارِهِمْ...

دور باد از حضور شما شمّه ای از نگاه تنگ نظران
و خاکستر باد اندیشه ای
که آتش گردن کشی را خواهد رقصاند.


«تو می رسی غریبه از دیار دور دست
و من هزار پاره می کنم به پیش پات پیرهن»

حالا این سرزمین،
بوی آب و خاک اهل بیت را گرفته است
و می خواهد بخشی از میراث نبوی را
ناباورانه تحویل بگیرد.


بانوی کریمه، گلاب ناب حضور،
شیرینی کلام خاندان، حریر سپید نوازش
و نان برشته برکت، سوغات آورده است.

و چشم ها نمی توانند ببینند
ظرفیت صندوقچه او را
که به اندازه دنیایی از کرامت جا دارد.


«حالیا دست کریم تو برای دل ما سر پناهی است
در این بی سر و سامانی ها»

السلام علیکِ یا بنتَ فاطمةَ و خدیجة!
هر آن که دست بر سینه،
شما را درود می فرستد،
تمام حق عشق را به جای آورده است.


زنان، بر پشت بام ها، هلهله کنان
و کودکان در کوچه های شادی روان،
شهر را به شور و شعف آذین بسته
و نفس های گرم خویش را
به خوش آمد گویی، رها کرده اند.

«ببین از چشمه می جوشد ترانه
زِ گل ها می کشد آتش زبانه
بیاور عاشقان را سهمی از نور
بپاش از پنجره در قلب خانه»









ارسال شده در توسط محب مهدی
ارسال شده در توسط محب مهدی
ارسال شده در توسط محب مهدی
ارسال شده در توسط محب مهدی






با اشک می زنم ورق این فال خسته را
فالی دوا نمی شود این سرشکسته را


خون از تمام چشم و دلم سیل می شود
هر وقت که وا می کنم این زخم بسته را

این نذر عاشقی است که ریزم به هر قدم
گلها به پای آمدنت دسته دسته را


از بس نیامدی غزلم پیر شد ببین!
رنگ سپید روی غزلها نشسته را

باید شبی نشست غزل عاشقانه چید
این واژهای خالی از هم گسسته را


آقا تو را به جان غزلهای منتظر
منت گذار جاده ی با اشک شسته را




برنامه های کنفرانس آیه های انتظار در مسنجر ال فور آی

در هفته جاری - 20
الی 26 دیماه

شروع برنامه ها
هر شب: ساعت 22:30







شنبه 93/10/20


تلاوت سور مبارکه بقره آیات 154 الی 163 - صفحه 24

1) سخنرانی
حجة الاسلام آقای لبیک با موضوع
گنجینه های اخلاق
به مدت 40 دقیقه

2) سخنرانی حجة الاسلام آقای سابقون با موضوع
اشخاص و شاخصه ها در قرآن
به مدت 40 دقیقه



ارسال شده در توسط محب مهدی


یکشنبه 93/10/21

تلاوت سوره مبارکه بقره آیه 164الی 169 - صفحه 25

1) سخنرانی حجة الاسلام آقای شوشتری با موضوع
معارفی از آیات جزء ششم کلام الله مجید به مدت 40 دقیقه


2) سخنرانی
حجة الاسلام مهیار با موضوع
همسفره با علی علیه السلام((خطبه متقین) به مدت 40 دقیقه






دوشنبه 93/10/22


تلاوت سوره مبارکه بقره آیات 170 الی 176- صفحه 26

1) سخنرانی
حجة الاسلام آقای طاهری با موضوع

راههای کسب آرامش
به مدت 40 دقیقه

2) سخنرانی حجةالاسلام آقای زلال احکام با موضوع
بیان احکام شرعی و پاسخ به سوالات احکام
به مدت 40 دقیقه





سه شنبه 93/10/23


تلاوت سوره مبارکه بقره آیات 177 الی 181 - صفحه 27

1) سخنرانی
حجة الاسلام آقای جمالی فرد تحت عنوان
شناخت راه خدا ( اخلاق اجتماعی/ خیرخواهی)به مدت 40 دقیقه

قرائت دعای توسل



ارسال شده در توسط محب مهدی




چهارشنبه 93/10/24

تلاوت سوره مبارکه بقره آیات 182 الی 186 - صفحه 28

1) سخنرانی حجة الاسلام آقای مبین تحت عنوان

سبک زندگی اسلامی ( حیاة طیبه ) به مدت 40 دقیقه

2) سخنرانی حجة الاسلام آقای مهیار تحت عنوان
همسفره باحضرت علی علیه السلام (خطبه متقین)
به مدت 40 دقیقه





پنج شنبه 93/10/25

تلاوت سور مبارکه بقره آیات 187 الی 190 - صفحه29

1) سخنرانی حجة الاسلام آقای طاها
با موضوع
آداب دعا و طلب نیاز از خالق بی نیاز
به مدت چهل دقیقه

قرائت دعای کمیل





جمعه 93/10/26

تلاوت سور مبارکه بقره آیات 191 الی 196 - صفحه30

1) سخنرانی
حجة الاسلام آقای شوشتری با موضوع
وظایف منتظران نسبت به امام زمان (عج) به مدت 40 دقیقه



ارسال شده در توسط محب مهدی
<      1   2   3   4   5   >>   >