سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار



روز بیست و هشتم: مستحبّات


«اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ و اکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ و قَرّبِ فیهِ وسیلتی
الیکَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین»








در دعای روز بیست و هشتم، وفور بهره از نوافل را از خداوند مسئلت می‌کنیم.
نوافل جمع نافله به معنای غنیمت و زیادت است؛

لذا به نمازهای مستحبینافله می‌گویند چون اضافه بر نمازهای واجب است.

در قرآن کریم نیز خداوند متعال تهجد و نماز شب را تنها بر رسول خدا واجب کرده
که تکلیفی بیش از تکلیف دیگران است و آن را نافله نامیده است.


اسلام در برنامه عملی خود که به منظور رشد بندگان خدا طراحی کرده و با بینشی فراتر از
دنیا، هم مصلحت دنیوی و هم مصلحت اخروی را در نظر گرفته، علاوه بر واجبات که انجام آن‌ها
موجب قرب خداوند و ترک آن‌ها مستوجب عذاب است، عبادات مستحبی را نیز قرار داده که
انجام آن‌ها با پاداشی بزرگ همراه است و ترک آن‌ها مؤاخذه و عقاب ندارد.


بنابر این تشریع نوافل لطفی است از جانب پروردگار که هر چقدر بندگان شیفته ثواب
اخروی و طالب مقامات معنوی باشند، راه را بر آنان گشوده است.


قرآن کریم و اهل بیتع فضیلت‌ها و آثار دنیوی و اخروی بسیاری برای نوافل به ویژه نماز شب
ذکر کرده اند؛ از جمله این که قرآن کریم در ادامه آیه 79 سوره اسراء، مقام محمود را که مقامی عظیم
است، در اثر نماز و تهجد شبانه به رسول گرامیش وعده کرده و فرموده است:
«عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً».


قبولی دعا و برآورده شدن حاجات توسط خداوند، قطعا موجب اکرام بنده مؤمن است؛
لذا در بخش دوم از دعای شریف، اکرام خداوندی را از راه برآوردن خواسته طلب می‌کنیم و
در این روز یکی از خواسته‌های مهم ما توفیق انجام نوافل است، پس اگر خداوند متعال به ما توفیق
انجام نوافل را بیش از پیش عنایت فرماید، در واقع منت و اکرامی است از سوی او.


 

ویژه نامه روز بیست و هشتم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار

 





ارسال شده در توسط محب مهدی





روزهای رمضانی همه رحمانی
و شب‌هایش همه روحانی

از بندگان همه نیایش
و از خدا همه آمرزش

از روزه‌داران همه خواهش
و از پروردگار، همه بخشش

تا هر کس چه خواهد
و چگونه طلبد

بخشایشگرا !
امروز بهره‌ام را از کردارهای خوشِ خویش بیش‌تر فرما
و درهای رحمتت را بر من گشاده‌تر بنما

چه خواسته‌های فراوانی دارم
و چه دعاهای بی‌شماری به درگاهت آورَم

چه شود که به منِ کم‌ترین عنایت فرمایی؟
و خواسته‌های هرچند بی‌پایانم را اجابت؟

دستاویز من برای راز و نیاز به درگاه بلندت بسیار است
و وسیله‌های خواهش من بی‌شمار

اما این تویی که واسطه‌ی مرا نزدیک‌تر کنی
و پذیرایی پرسش‌های مرا بیش‌تر

ای که مردم هر چه پای بفشارند
تو را از آن چه می‌خواهی، باز ندارند


ویژه نامه روز بیست و هشتم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار



ارسال شده در توسط محب مهدی




مهدی جان نجوای نمناک تورامی شنوم

که آشنا هست باسرنوشت تراب،عادت سبزدرخت وآبی آسمان.


درماه رمضان هرشب بهانه دلم راباگوشه ای نگاه به آیات سبزقرآن


فراموش می کنم.آری،هرزمان به من هدیه ای می دهد.

هدیه سبزاستجابت.هدیه سبزقبول.قرآن ای تکیه گاه وپناه زیباترین لحظه های


پرعصمت وپرشکوه تنهایی وخلوت من.
ای ماه بندگی خدابدان روزی


تمام روزهایمان تمام می شود وآنگاه برای دیدن معبودمان بایدبگزاریم



آنچه راکه برداشته بودیم هرزمانکه روزه نگیرم دندانهایم تگرگ می


شود،سلولهایم نیزپیرترازتاریخ،جغرافیارا به نظاره ای تکراری می


ایستد.باران فرصتی هست تاآسمان بازمین دردودل کندوماه رمضان


فرصتی هست که مومن بامعبودش رازونیازکند.درهرسحرنورانی فقط


یک جمله رابرزبان جاری می کنم :((اللهم عجل الویک الفرج)).


ماه رمضان درپایان هرافطارروزه گرفتن رامشتاقم واگرنتوانم هیچ آسمانی


لایق پرواز و هیچ خاکی ارزش مهرشدن ندارد.
آری رمضان فراق تو


دردی استخوان سوز وناوک عشقت دلدوز.
تلاوت قرآن درماه رمضان


ناب ترین لحظات هستی وزیباترین دقایق ادراک عارفانه وپیوندانسان
خاکی باملکوت اعلی است


معبودا:دوستت دارم نه آن سان که پرنده آسمان را
بهاردرخت را،دوستت دارم نه آن


سان که ماهی دریا وخاک باران را
((دوستت دارم آن سان که بنده ای معبودش را))



ارسال شده در توسط محب مهدی



روزه بى ارزش

قال امیرالمومنین علیه السلام

«کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.»

امام على علیه السلام فرمود:

چه بسا روزه‏دارى که از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد
و چه بسا شب زنده‏دارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمى‏برد.


(نهج البلاغه، حکمت 145)

 

 


ویژه نامه روز بیست و هشتم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار

 


ارسال شده در توسط محب مهدی



ماه رمضان در کلام مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری حضرت آیت اللّه خامنه ای درباره ماه مبارک رمضان
و فرصت دعا و استغفار چنین می فرمایند:


استغفار، شما را از آن حقارت نجات می دهد.
استغفار، ما را از آن بند و زنجیرها و غل ها نجات می دهد.

استغفار، زنگارهای دل نورانی تان را ـ که خدای متعال
به شما داده است ـ از بین می برد و پاک می کند.


دل، یعنی جان؛ یعنی روح؛ یعنی آن هویت واقعی انسان.
این، چیز خیلی نورانی ای است.

هر انسانی، نورانی است؛ حتی انسانی که با ما رابطه
و آشنایی ندارد، در جوهر و ذات خود، نورانیت دارد؛


منتها بر اثر بی معرفتی و گناه و شهوت رانی، آن را دچار
زنگار کرده است. استغفار، این زنگار را از
بین می بردو نورانیت می بخشد.

ماه رمضان، وقت استغفار و دعا و انابه است...



ارسال شده در توسط محب مهدی




هرروز یک حدیث ناب

قال امیرالمومنین علیه السلام

صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.

امام على علیه السلام فرمود:

روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.

غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح 80

 

ویژه نامه روز بیست و هشتم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار

 



ارسال شده در توسط محب مهدی




*?* لحظات ناب مناجات *?*

? ویژه نامه روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان ?

 



تلاوت ترتیل جزء بیست وهشتم قر
آن کریم



برای شنیدن تلاوت قرآن بر روی تصویر بالا کلیک کنید

 

ویژه نامه روز بیست و هشتم ماه رمضان در سایت آیه های انتظار

 

 


ارسال شده در توسط محب مهدی




دل بده تا که جان دهند ترا
گریه کن تا امان دهند ترا


سنگ دل را نصیب نیست زروح
آب شو تا روان دهند ترا


بی نشان باش و قبله ی همه شو
تا هزاران نشان دهند ترا


عاجز مدح باش و مدح بگو
لال شو تا زبان دهند ترا

گر معلم ترا قبول کند
نمره ی بی امتحان دهند ترا


طفل لب تشنه می کند گریه
تشنه شو تا فغان دهند ترا


در دل جمع باش و تنها باش
تا به توبه زمان دهند ترا


رو مکن سرّ خویش با همه کس
تا امان زین و آن دهند ترا


دست از دامن سرشک مکش
تا در این آب نان دهند ترا



ویژه نامه روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان درسایت آیه های انتظار



ارسال شده در توسط محب مهدی
rooze27.96.gif
شرح دعای روز بیست و هفتم توسط آیت الله مجتهدی










* دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان

«اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ وصَیرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین»
خدایا روزی کن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن کارهای مرا از سختی به آسانی و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بارگران را، ای مهربان به بندگان شایسته خویش!

* شرح فرازهای دعا

آیت‌الله مجتهدی تهرانی در شرح فراز «اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ» می‌گوید: در این بخش از دعا می‌خوانیم، ای خدا، برتری فضیلت شب قدر را روزی‌ام کن! از این دعا برخی احتمال می‌دهند که شب بیست ‌و هفتم ماه رمضان، شب قدر است. در روایات، راجع به شب قدر اختلافاتی وجود دارد. شیعه اعتقاد دارد که به احتمال قوی شب بیست ‌و سوم، شب قدر است و اعمال بیست ‌و سوم مهم‌تر از اعمال شب نوزدهم‌ و بیست‌ و یکم است. شب‌های نوزدهم و بیست‌ و یکم، یک غسل مستحبی دارند؛ اما شب بیست ‌و سوم دو غسل دارد. خواندن سوره‌های «دخان»، «روم» و «عنکبوت» در شب بیست ‌و سوم سفارش شده است.

وی می‌افزاید: برادران اهل تسنن به بیست ‌و هفتم اعتقاد دارند و این شب را احیاء نگه می‌دارند و اعمال شب قدر را به جا می‌آورند. شیعه هم البته شب بیست ‌و هفتم احیاء دارد؛ اما تنها در اول شب.

این استاد اخلاق با بیان اینکه برخی قایل به شب قدر بودن شب نیمه شعبان هستند، ادامه می‌دهد: اندازه‌گیری برنامه‌های ما اعم از سلامتی، عمر طولانی، رفاه، بلا، گرفتاری و هر پیشامدی در شب قدر اتفاق می‌افتد. شبی که مورد اختلاف است و حتی برخی، عید فطر را برای آن قائلند.
این عالم ربانی در ادامه اظهار می‌کند: برخی اولیاء، تمام سال را احیاء می‌گرفتند تا آن شب قدر که معلوم نیست چه وقت است را درک کنند.
آیت‌الله مجتهدی تهرانی درباره جایگاه شب قدر تصریح می‌کند: شب قدر بهترین ایام سال است. ملائکه به اذن خدا به روی زمین می‌آیند تا مقدرات ما را معلوم می‌کنند. ملائکه می‌آیند و دور دل ما می‌گردند؛ اما جای خالی نمی‌بینند که وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائکه خالی نیست.
وی می‌افزاید: گوشه‌ای از آن جای محبت زن و بچه است. گوشه‌ای از آن جای محبت پول، ریاست و علاقه‌های گوناگون است و به همین دلیل ما فضای خالی در دل نداریم تا ملائکه در آن فرود بیایند.

وی در ادامه در خصوص فراز «وصَیرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الی الیسْرِ» می‌گوید: در جمله دوم دعا می‌خوانیم که خدایا امورات من را از سختی به آسانی مبدل کن!‌ غالب مردم گرفتار هستند. گرفتار همسایه بد، عروس بد، داماد بد و گرفتارهای دیگر و در این دعا از خدا می‌خواهیم که این گرفتاری‌ها و سختی‌ها را برای ما به آسانی مبدل کند.

آیت‌الله مجتهدی تهرانی همچنین در توضیح فراز «واقْبَلْ مَعاذیری» اظهار می‌کند: خدایا عذر من را بپذیر! گاهی کسی از شما غیبت کرده یا در عصبانیت حرفی می‌زند و عذرخواهی می‌کند؛ ما هم با این دعا به در خانه خدا می‌رویم و از او به خاطر کارهایی که انجام داده‌ایم عذرخواهی می‌کنیم. اگر کودکی از پدرش عذرخواهی کند، پدر منقلب می‌شود حالا که ما از خدا عذرخواهی کنیم، خدا بسیار بیشتر از والدین مهربان است و حتماً می‌بخشد.

وی با تاکید بر اینکه همیشه از خدا عذرخواهی کنید، در شرح بخش پایانی دعا می‌گوید: در آخر دعای روز بیست ‌و هفتم ماه رمضان می‌خوانیم «وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین» یعنی، خدایا گناهانم را محور کن! ای خدایی که به بندگان صالحت مهربانی! مهربانی خدا بسیار زیاد است. آدم هرگاه رو به خدا عذرخواهی می‌کند، خدا او را می‌پذیرد ولو اگر یک عمر نا اهل باشد. در گذشته جوان‌های منحرفی بودند که در ایام محرم، امام حسین (ع) از آنها دستگیری می‌کرد و در آخر محرم تمام گناهان خود را ترک می‌کردند. در شب‌های تاریک و در خلوت و تنهایی با خدا صحبت و از او عذرخواهی کنید. خدا دست شما را می‌گیرد و اصلاح می‌شوید.



ارسال شده در توسط محب مهدی









معارفی از جزء بیست و هفتم

چه کردی که آمدی بهشت؟

فرزندانی که در بهشت کنار والدین خواهند بود

الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتهُْمْ ذُرِّیَّتهُُم بِإِیمَانٍ أَلحَْقْنَا بهِِمْ ذُرِّیَّتهَُمْ (21- طور)

کسانى که ایمان آوردند و فرزندانشان [به نوعى‏] در ایمان از آنان پیروى کردند، فرزندانشان را [در بهشت‏] به آنان ملحق مى‏کنیم‏.

یک از نعمتهایی که خدا به بهشتیان داده و موجب سرور آنها می شود وعده ایست که در این آیه آمده است. خداوند متعال در مورد اهل بهشت می فرماید: ما از میان فرزندان مؤمنین، آنهایى را که در ایمان به خدا به نوعى از ایشان پیروى کردند به آنها ملحق مى‏کنیم. و این کار را بدان جهت مى‏کند که مومنین خشنود گشته؛ چشمشان روشن شود.(1) بی تردید این نیز خود یک نعمت بزرگ است که انسان، فرزندان با ایمان و مورد علاقه‏اش را در بهشت در کنار خود ببیند، و از انس با آنها لذت برد.

کدام فرزندان شخص مومن به او ملحق می شوند؟

در این الحاق تمام فرزندان با ایمان فرد مومن که به نحوی بهره ای از ایمان او برده و در آن مسیر حرکت کرده اند به او ملحق می شوند حتی فرزندانی که از نظر ایمان در مرتبه ای پایین تر قرار دارند.
در این لطفی که خداوند به مومن در بهشت می کند هم فرزندان بالغ دارای ایمان و هم فرزندان نابالغی که در حکم مومن هستند به او ملحق می شوند. (2)

چه کردی که آمدی به بهشت؟

وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ(25)قَالُواْ إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فىِ أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ(26)فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ وَقَئنَا عَذَابَ السَّمُومِ(27)إِنَّا کُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبرَُّ الرَّحِیمُ(28- طور)

و بهشتیان به یکدیگر روى مى‏کنند از یکدیگر این سوال را می پرسند که در دنیا چه حالى داشته و چه عملى او را به سوى بهشت کشانیده است؟ در جواب می گویند: ما در دنیا نسبت به خانواده خود اشفاق داشتیم‏ و خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب مرگبار حفظ کرد و چون او پروردگارى نیکوکار و مهربان بود ما همواره او را مى‏خواندیم‏.

در این آیات، بهشتیان به یکی از مهم ترین عوامل ورودشان به بهشت اشاره می کنند عاملی که به رغم اهمیت فوق العاده اش در رسیدن به سعادت دنیا و آخرت گاه مورد غفلت جدی قرار می گیرد.

در این آیات که گزارشی از حال خوش و گفتگوهای شیرین بهشتیان است اهل بهشت از حال و احوال دنیای یکدیگر می پرسند و اینکه در دنیا چه حالى داشته و چه عملى آنها را به سوى بهشت و نعیم الهى کشانده است؟ که در جواب می گویند: «ما نسبت به خانواده مان مشفق بودیم»
«اشفاق» به معناى توجه ای آمیخته با ترس است؛ چون مشفق نسبت به کسى که به او اشفاق دارد هم محبت دارد و هم مى‏ترسد که مبادا دامنگیر او شود. این کلمه هر وقت با حرف «مِن» بیاید معناى ترس در آن بیشتر از محبت است و هرگاه که با حرف «فى» همراه شود مانند همین آیه معناى توجه و محبت در آن بیشتر از معنای ترس به ذهن مى‏رسد. پس معناى آیه چنین مى‏شود:
ما در دنیا نسبت به خانواده خود اشفاق داشتیم؛ یعنی هم آنان را دوست ‏داشتیم و به سعادت و نجاتشان از مهلکه ها و ضلالت‏ها عنایت داشتیم و هم از اینکه مبادا گرفتار انحراف و تباهی شوند مى‏ترسیدیم؛ به همین منظور به بهترین وجهى با آنان معاشرت مى‏کردیم و از نصیحت و دعوت ایشان به سوى حق چیزی کم نمی گذاشتیم.(3)

از چنین کسانی دوری کن!


فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلىَ‏ عَن ذِکْرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَوةَ الدُّنْیَا(29- نجم)

از کسانى که از یاد ما روى گردانده‏اند و جز زندگى دنیا را نخواسته ‏اند، روى بگردان.

با توجه به آیه قبل و بعد از این آیه دستوری که آیه می دهد این است: این مشرکین‏ چون از ذکر ما رویگردان شده و تنها همّ و غمشان زندگى دنیا است و بس؛ علم را رها کرده دنبال ظن را گرفته‏اند و تابع هواى نفس خویش شده اند؛ بنابراین تحلیل، اینها از علوم وحیانی و هدایت بی بهره اند و تنها بهره‏ ایشان از علم؛ منحصر به مسائل مادى دنیوى است، و چون چنین است تو نیز از آنان اعراض کن، براى اینکه ایشان گمراهند.(4)

منظور از ذکر در این آیه چیست؟

منظور از «ذکر» در این آیه، یا «قرآن» است که پیروان حق را به سوى آن هدایت نموده و با ادله قاطع و روشن که جاى تردید در آنها نیست انسان را به سوى سعادت آخرت که وراى دنیا است ارشاد مى‏نماید و یا مراد از آن، «یاد خدا» است که در مقابل غفلت قرار می گیرد و اگر فرموده که از چنین کسى باید اعراض کرد براى لین است که یاد خدا به نحوى که شایسته ذات متعالیه او باشد؛ یعنى یاد خدا به اسماء و صفاتش، بشر را به سوى حقایقى علمى درباره مبدأ و معاد هدایت مى‏کند که هیچ جاى تردید در آن باقى نمى‏گذارد.(5)

طهارت روح، شرط ورود به باطن قرآن

إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ(77)فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ(78)لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79- واقعه)

یقیناً این قرآن، قرآنى است ارجمند و باارزش [که‏] در کتابى مصون از هر گونه تحریف و دگرگونى [به نام لوح محفوظ جاى دارد.] جز پاک شدگان به آن دسترسى ندارند.

در این آیات خداوند متعال ابتدا قرآن را به کریم بودن توصیف کرده و می ستاید. قرآن به طور مطلق کریم و محترم است؛ هم از آن جهت که نزد خداوند کریم است و هم بدین جهت که صفاتى پسندیده دارد و هم به این جهت که سود رسان براى خلق است‏.
در آیه بعد مى‏فرماید: قرآن محفوظ و مصون از هر گونه تبدیل و دگرگونى است؛ چون در کتابى است که آن «لوح محفوظ»(6) است.

جمله «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» هم می تواند صفت کتاب مکنون و لوح محفوظ باشد و هم می تواند صفت سومى براى قرآن باشد که در این صورت حکم به ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو می شود. هر چند این حکم حق است و با سایر ادله فقهی ثابت می شود اما چون در اینجا سخن از تجلیل و بزرگداشت قرآن است پس منظور از مس قرآن نمی تواند دست کشیدن به خطوط آن باشد؛ بلکه منظور از تماس با قرآن، علم به معارف آن است که جز پاکان خلق، کسى به معارف آن عالم نمى‏شود؛ چون فرموده: قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.

و منظور از «مطهرون» هم کسانى هستند که خداوند متعال دلهایشان را از هر رجس و پلیدى پاک کرده است. پس مطهرون عبارتند از کسانى که خداى تعالى دلهایشان را پاک کرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند که قرآن بر طهارتشان گواهی داده و می فرماید: « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً(7)».(8)

مراحل پنجگانه زندگی دنیایی

إعْلَمُواْ أَنَّمَا الحَْیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لهَْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفَاخُرُ بَیْنَکُمْ وَ تَکاَثُرٌ فىِ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعجَْبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثمُ‏َّ یهَِیجُ فَترََاهُ مُصْفَرًّا ثمُ‏َّ یَکُونُ حُطَامًا وَ فىِ الاَْخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٌ وَ مَا الحَْیَوةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ(20- حدید)


بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است، همانند بارانى که محصولش کشاورزان را در شگفتى فرو مى‏برد، سپس خشک مى‏شود بگونه‏اى که آن را زردرنگ مى‏بینى سپس تبدیل به کاه مى‏شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضاى الهى و (به هر حال) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست.

«لعب‏» به معناى بازى قانونمندى است که اطفال به منظور رسیدن به غرضى خیالى آن را انجام مى‏دهند. «لهو» به معناى هر عمل سرگرم کننده‏اى است که انسان را از کارى مهم و حیاتى و وظیفه‏اى واجب باز بدارد. «زینت» عبارت از آن است که چیز مرغوبى را ضمیمه چیز دیگرى کنى تا مردم به خاطر زیبایی این مجذوب آن شوند. «تفاخر» به معناى مباهات کردن به حسب و نسب است و «تکاثر در اموال و اولاد» به این معنا است که شخصى به دیگرى فخر بفروشد که من مال و فرزند بیشترى دارم.(9)

از نکات قابل توجه در این آیه

1. شیخ بهایی(ره) این خصلتهای پنجگانه را ناظر به مراحل زندگی دنیایی و مرتبت به هم می داند:(10) نخست، دوران کودکى است که زندگى او غرق در لعب و بازیست. سپس مرحله نوجوانى فرا مى‏رسد و سرگرمى جاى بازى را مى‏گیرد.

مرحله سوم، مرحله جوانى و عشق و تجمل پرستى است. از این مرحله که بگذرد مرحله چهارم فرا مى‏رسد و احساس کسب مقام و فخر در انسان زنده مى‏شود و سرانجام به مرحله پنجم مى‏رسد و در این مرحله به فکر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت مى‏افتد.
2. گاهی بعضى از انسانها شخصیتشان در همان مرحله اول و دوم متوقف می گردد و تا پیرى در فکر بازى و سرگرمى و معرکه گیرى هستند و یا در دوران تجمل پرستى متوقف می گردد و ذکر و فکرشان تا دم مرگ فراهم کردن خانه و مرکب و لباس زینتى است؛ اینها در حقیقت کودکانى هستند در سن کهولت و پیرانى هستند با روحیه کودک!(11)
3. البته کسانی که تحت رهنمودهای قرآن و عترت علیهم السلام خود را تربیت کرده باشند، فریب عشوه گری دنیا را نخورده و این مراحل دنیایی نمی تواند آنها را از هدف والایی که به دنبال آنند باز دارد.(12)


ویژه نامه روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان درسایت آیه های انتظار





ارسال شده در توسط محب مهدی
<   <<   6   7      >