سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار






مرثیه سرای تو و چشم انتظار فرزند توایم


از کودکی ات، سجود و سیر و سلوک، به سیمایت نور می افشاند
و عرفان، رخ آرای تو گشته بود.

وقتی بر شانه های تو، جامه فاخر امامت امت نشست
به حبس کج نهادان، آرزده شدی.


پرنده روح تو اما به هیچ میله و قفلی تن نداد؛
که اوج زندان و کنج آن حبس، رخصت خلوت تو بود
با معبود؛ «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد».

روزها با تشنگی کام تو، با روزه و شب ها با ناله و نوای
مناجات تو پیوسته، رنگ خدا می گرفت.


آن رنج ها و عسرت ها را به صبر و سکوت، به شیوه نیای
بزرگت علی علیه السلام از سر گذراندی و با حضور گسترده
کلامت بر سرزمین های شیعیان، دل آرامشان شدی.

این حضور گرم، از آنِ ارشادگری های تو بود.
سیره و سریرت تو، به سان کهکشانی از نور و منظومه ای
از ستارگان شب، مرز پیدا کردن راه بود از بیراهه، و بدعت ها
و کژی ها، با انگشت اشارات تو به سمت صراط، راه می نمود.

آهسته آهسته، روی در پرده می کشاندی تا دلدادگان کوی تشیع
را به شیوه مهدی ات مأنوس کنی که:آفتاب می خواهد روی
در نقاب ابر کشد و تا زمانی دور، این گونه بتابد.

مرثیه سرای هجرت توییم و همچنان چشم انتظار رونمایی آفتاب.
«ما در انتظار رویت خورشیدیم»


مصطفی پورنجاتی


ارسال شده در توسط محب مهدی





سردار عاشق

حلقه محاصره، تنگ تر و تنگ تر می شد.
حتی دیوارهای خانه ات، چشم و گوش دشمنانت شده بود.

در جایی که سربازان دشمن، حلقه شده بودند در و دیوار خانه ات را؛
جایی که نفس هایت را می شمردند، ذکرهایت را، پلک زدن هایت
را، نمازهای طولانی ات را، آیات خیس قرآنی که می خواندی.


بیشتر از هر کس و هر پرنده ای، حال پرنده های گرفتار را می فهمیدی.
دنیایت را تنگ تر از قفس کرده بودند؛ حتی حرف زدن
را با اطرافیانت برایت دشوار کرده بودند.


دور تا دورت، سپاه بود و سرباز و تو همچون سرداری، در محاصره
این همه سرباز بودی؛ سرداری بی سپاه که با هیچ کس سر جنگ
نداشت، سرداری که هیچ خونی نریخت و هیچ قلعه ای
را فتح نکرد،با سربازانی که اطرافش بودند.

اگر فتحی هم داشت دل های عاشقانی بود که بوی حقیقت را از
نفس هایش فهمیده بودند.سردار فاتح جان های بی قرار بود؛
سرداری بی سپاه، سردار عاشق، سردار بی شمشیر،
آشنای پرنده های در قفس.


رودها، مسافر دریای چشم هایت شدند، ابرها، شانه هایت را می پرسیدند.
بهارها، رد پایت را می جستند تا سبز شوند. نسیم ها،
آرزوی بوسیدن لب هایت را داشتند.

ستاره ها، در آرزوی مردن بر سقف خانه ات، به خواب
می رفتند و ماه، از آه هایت زنده می شد.


هنوز خاک های باران خورده، بوی روزهای دلتنگی
ابرهای بی قرار دیدنت را می دهند.


روزهاست که تنهایی، بر تن ورم کرده زمین عرق می کند؛
اما تو نیستی تا غربت در سایه بلندت ساعتی تلخی ها را فراموش کند.


عباس محمدی


ارسال شده در توسط محب مهدی







شهادت غنچه ناشکفته بوستان امامت و ولایت
روشنی چشم مولا علی علیه السلام
میوه دل زهرای اطهر سلام الله علیها را
برشیعیان تسلیت و تعزیت عرض می کنیم



ادامه مطلب 



ارسال شده در توسط محب مهدی








فاطمه جان، بحق پدرت کنار بیا.

به جان على از در فاصله بگیر.

بخاطر محسن درون خانه بیا!

پاهایم بى طاقت شده واى چه مى بینم؟

در باز شد!

فاطمه علیهاالسلام بین در و دیوار است.

مى خواهد خم شود تا فرزند را حفظ کند،

آتش از پایینِ در بر صورتش مى زند

مى خواهد بایستد محسنش از دست مى رود!

مهلتى نمانده فقط یک لحظه!

فریاد فاطمه علیهاالسلام را مى شنوم.

آه، او که هیچگاه در عمرش فریاد نکشیده،

چه مى گوید؟

چه مى خواهد؟

افسوس که دستم نمى رسد او را کمک کنم.

پس على علیه السلام کجاست؟

فضه! حسن! حسین!

زینب! ام کلثوم!

پس کجائید؟


ارسال شده در توسط محب مهدی




مواظبِ... محسن...است!!

فاطمه علیهاالسلام خود را خم کرده
و در را محکم فشار مى دهد تا به فرزندش اصابت نکند.

شعله هاى آتش همچنان صورتش را سرخ مى کند
ولى او مواظب محسن علیه السلام است.

مهاجمین زیادند.
همه حمله کرده اند.
نه دین دارند، نه وجدان!

نه انسانیت دارند، نه شرف!


اهل جاهلیّتند!
همه چیز را زیر پا گذاشته اند.

فهمیدند فاطمه علیهاالسلام است
ولى در کار خود هستند!

مى خواهند وارد خانه شوند،

به هر قیمتى که باشد!
هرکس پشت در باشد!!

هرکس کشته شود!!
هرکس زیر دست و پا برود!!!

عجیب است که با شنیدن
صداى فاطمه علیهاالسلام

بلندتر فریاد مى زنند!

..........................




ارسال شده در توسط محب مهدی







دوباره نگاه مى کنم.
میخ در با ضرب تمام سینه ى زهرا علیهاالسلام را
شکافته، و خون به شدت جارى است.

صداى شکستن استخوان سینه ى زهرا شنیده شد.
دست نابکار تازیانه هم زد.


غلاف شمشیر هم به پهلوى او زد.
و اى فاطمه بیهوش شد آخ محسن کشته شد!!

على علیه السلام با فضه آمد.
آتشى در دلش برپا شده بود!!؟

بى اختیار عباى خود را روى بانو انداخت و
او را به فضه سپرد، و خود آمد تا مهاجمین را بیرون کند.

گریبانِ سر دسته ى آنان- یعنى عمر- را گرفت و او را
بر زمین کوبید و فرمود: «اگر سفارش پیامبر صلى اللَّه علیه و آله
نبود مى دانستى على کیست و تو کیستى، و چون تویى نمى تواند
بى اجازه وارد خانه ى من شود»!!!


همه فرار کردند، و على علیه السلام خود را کنار
فاطمه ى مجروح رساند؛ و سر او را بر زانو گرفت.

اکنون خانم از هوش رفته؛ و دیگر ناله اى ندارد.
نکند فاطمه علیهاالسلام را هم کشتند؟!

فضه، به زحمت خانم را به هوش آورد.
تا چشم باز کرد پرسید: فضه، على کجاست؟!





ارسال شده در توسط محب مهدی
ارسال شده در توسط محب مهدی





کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان

آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی
معصومه مظلومه، کجا بود رضا جان


بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه
سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان

تنها نه جگر، شمع‌صفت شد بدنت آب
کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان


تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحه‌سرا بود رضا جان

یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان

جان دادی و راحت شدی از زخم زبان‌ها
این زهر، برای تو شفا بود رضا جان

از آتش این زهر، تن و جان تو می‌سوخت
اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان

روزی که نبودیم در این عالم خاکی
در سینه ما، سوز شما بود رضا جان

از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را
عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان






برنامه های کنفرانس
آیه های انتظار در مسنجر ال فور آی

در هفته جاری - 21 الی 27 آذر

شروع برنامه ها
هر شب ساعت 22:30



 


ارسال شده در توسط محب مهدی



دوشنبه 94/9/23

تلاوت سوره مبارکه کهف آیات 21 الی 27 - صفحه 296

1) سخنرانی حجةالاسلام آقای زلال احکام با موضوع
بیان احکام شرعی و پاسخ به سوالات احکام
به مدت 40 دقیقه

2) سخنرانی حجة الاسلام آقای طاها تحت عنوان
آخر الزمان در روایات
به مدت 40 دقیقه

 




سه شنبه 94/9/24

تلاوت سوره مبارکه کهف آیات 28 الی 34 - صفحه 297

1) سخنرانی
حجة الاسلام آقای جمالی فرد تحت عنوان
شناخت راه خدا ( اخلاق اجتماعی/ خیرخواهی)به مدت 40 دقیقه

2) سخنرانی حجة الاسلام آقای سابقون تحت عنوان
فرمول پیروزی در برابر استکبار جهانی به مدت 40 دقیقه

 


ارسال شده در توسط محب مهدی

شنبه 94/9/21


تلاوت سوره مبارکه کهف آیات 5 الی 15 - صفحه 294

1) سخنرانی حجة الاسلام آقای لبیک با موضوع
مراحل بندگی ( پله پله تا خدا)
به مدت 40 دقیقه

2) سخنرانی حجة الاسلام آقای هادی با موضوع
ویژگی رجال الغیب حضرت حجت (عج)
به مدت 40 دقیقه






یکشنبه 94/9/22

تلاوت
سوره مبارکه کهف آیات 16 الی 20 - صفحه 295

1) سخنرانی حجة الاسلام آقای شوشتری با موضوع طب ائمه

معارفی از آیات جزء ششم کلام الله مجید به مدت 40 دقیقه

 


ارسال شده در توسط محب مهدی
<      1   2   3   4   5   >>   >